سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/11/5 | 11:17 عصر | نویسنده : محمد امین صلاحی

ای شیخ تو  را  به خدا بیا وو در میخانه مبند

مرهم دردم باده ی مستانه ای بیش نیست

تا نعمتم هست  دوستان گرد من حلقه زنان

به روز نیاز دوست نیز بیگانه ای بیش نیست

بگذار امشب اه غریبانه ام پر کند گوش فلک

دلشکسته را ناله ی جانانه ای بیش نیست

پیش چشمم بسی دشوار امد راه  وصالش

باورم شد عشق ما افسانه ای بیش نیست

گفت می رود,  اما به خانه ی دل من باز اید

گفتمش دیگر ان خانه ویرانه ای بیش نیست

چو دیدم در اغوش دگران شادست  و مسرور

دانستم عشق بازی کودکانه ای بیش نیست

در ان دنیایی که تار و پودش  از بی وفاییست

هرکه دل دادبه عشق دیوانه ای بیش نیست

اگر چه امین ز شب های زابل گله دارد بسی

درد بیوفاییست و غربت بهانه ای بیش نیست





  • خراسان
  • قالب میهن بلاگ
  • ضایعات